حضرت سید امیر احمد (ع) ملقب به شاهچراغ و سیدالسادات الاعاظم، فرزند بزرگوار امام موسی کاظم (ع) و برادر امام رضا (ع) است. در فضیلت احمد بن موسی (ع) سخن بسیار است. به طور کلی از آنچه نسب شناسان، علمای رجال، محدثان، محققان، مورخان، مولفان و نویسندگان در خصوص احمد بن موسی (ع) و فضایل وی نوشتهاند، بر میآید که او کریم، شجاع، فاضل، صالح، پرهیزگار، صاحب ثروت و منزلت، بزرگوار و با عزت بوده و نزد پدرش منزلتی خاص داشته است. شبها تا صبح به عبادت مشغول بود، با قلم خود، قرآن بسیار نوشت و شخصی موثق و راوی احادیث زیادی از نیای خود بود.
شیخ مفید علیهالرحمه در کتاب خود بنام "ارشاد" در شرح حال حضرتش میفرماید:
«حضرت احمد بن موسی (ع) جلیلالقدر، کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر (ع) او را دوست و مقدم میداشت و مزرعه خود که معروف بود به "یسیره" را به او بخشید و گویند حضرت احمد بن موسی رضیالله عنه هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود. حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر (ع) که میگفت: پدرم با فرزندان خود از شهر مدینه بسوی برخی از اموال خود بیرون رفت و با احمد بن موسی (ع) بیست مرد از خدمتگزاران و خادمین پدرم همراه بودند و چنان مراسم احترام و ادب نسبت به آنجناب بجای میآوردند که هرگاه احمد بن موسی (ع) مینشست آن بیست تن مینشستند و چون بر میخاست بپا میایستادند. در چنین شرایطی پدرم احمد را قلباً چنان دوست میداشت و باطناً به وی مهر میورزید که چون احمد از پدر غافل میگردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاههای گرم و محبت آمیز مینمود و چشم از وی بر نمیداشت و ما متفرق نمیشدیم تا اینکه احمد از جمع ما خارج نمیگشت.»
شیخ محمد کشی در کتاب خود "رجال"، احمد بن موسی (ع) را یکی از فضلای عصر خود نام میبرد و او را از محدثانی میشمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده و مینویسد که: «احمد بن موسی (ع) به دست مبارک خویش، قرآن کریم را نوشته است.»
سید محسن امین، در اعیان الشیعه به نقل از محمد بن هارون موسی نیشابوری (محدث نیشابوری) در کتاب لُبّ الانساب، ضمن شرح فضایل احمد بن موسی (ع) مینویسد:
« ... و گفته میشود که احمد بن موسی (ع) هزار بنده در راه خدا خرید و آزاد کرد و هزار قرآن با دست مبارکش نوشت و او با عزت و بزرگوار و دارای منزلتی بزرگ بود. و احادیث بسیاری از پدر و اجدادش حکایت کرده است.»
بیعت حضرت احمد بن موسی (ع) و مردم مدینه با علی بن موسی الرضا (ع)
هنگامی که خبر شهادت حضرت امام موسی کاظم (ع) در مدینه منتشر شد، مردم بر در خانه ام احمد، مادر احمد بن موسی (ع) جمع شدند. آنگاه همراه با احمد بن موسی (ع) به مسجد آمدند و به سبب شخصیت والای احمد بن موسی (ع) گمان کردند که پس از شهادت امام موسی کاظم (ع) وی جانشین و امام است. به همین سبب، با وی بیعت کردند و او نیز از آنها بیعت گرفت، پس بر بالای منبر رفت و خطبهای در کمال فصاحت و بلاغت بیان کرد و فرمود: «ای مردم، همچنان که اکنون تمامی شما با من بیعت کردهاید، بدانید که من خود، در بیعت برادرم علی بن موسی (ع) هستم. او پس از پدرم، امام و خلیفه به حق و ولی خداست. از طرف خدا و رسولش بر من و شما واجب است که از او اطاعت کنیم.»
پس از آن، احمد بن موسی (ع) در فضایل برادرش علی بن موسی الرضا (ع) سخن گفت و تمامی حاضران تسلیم گفته او شدند و از مسجد بیرون آمدند، در حالی که پیشاپیش آنها احمد بن موسی (ع) بود. آنگاه خدمت امام رضا (ع) رسیدند و به امامت آن بزرگوار اعتراف کردند. سپس همگی با حضرت امام رضا (ع) بیعت کردند و حضرت علی بن موسی (ع) درباره برادرش، احمد بن موسی (ع) دعا فرمود: «همچنان که حق را پنهان و ضایع نگذاشتی، خداوند در دنیا و آخرت تو را ضایع نگذارد.»
عزیمت از مدینه به طوس
در زمان خلافت مامون عباسی لعنة الله علیه که قیام و نهضت سادات هاشمی و علوی به اوج خود رسیده بود و با زعامت و هدایت حضرت امام رضا (ع) اسلام راستین و حاکمیت الهی ترویج میشد و حقیقت چهره کریه خلفای عباسی و حکومت غاصبین روشن میگشت، مامون به منظور فرو نشاندن مبارزات انقلابی شیعیان و تحکیم خلافت متزلزل عباسی ولایتعهدی خود را به حضرت امام رضا (ع) واگذار میکند و علیرغم میل باطنی امام (ع)، مامون حضرتش را از مدینه به طوس انتقال میدهد و ولایتعهدی را به ایشان تحمیل مینماید.
حضور با برکت امام هشتم در خراسان باعث میشود که شیعیان و محبان اهل بیت رسالت با اشتیاق زیارت چهره تابناک امامت و ولایت از نقاط مختلف به سوی ایران حرکت کنند.
حضرت احمد بن موسی (ع) نیز در همین سنوات (198 تا 203 ه.ق) به همراه دو تن از برادرانش به نامهای محمد و حسین و گروه زیادی از برادرزادگان، خویشان و شیعیان، بالغ بر دو یا سه
هزار نفر از طریق بصره عازم خراسان شدند و از هر شهر و دیاری که میگذشتند، بر تعداد همراهانشان افزوده میشد، به طوری که برخی از مورخان تعداد یاران احمد بن موسی (ع) را نزدیک به پانزده هزار نفر ذکر کردهاند.
در همین احوال، علیرغم خدعه و نیرنگهای مامون عباسی برای مخدوش ساختن مقام ولایت و چهره علمی حضرت رضا (ع)، برتری حجت خدا و پیروزیهای حضرتش کینه مامون عباسی را بیشتر و سرانجام در سال 202 ه.ق امام معصوم را مسموم و به شهادت میرساند. سپس در سوگ ایشان، با ریاکاری به عزاداری میپردازد و جسد مطهر حضرت رضا (ع) را با احترام در کنار مدفن هارونالرشید قاتل امام موسی کاظم (ع) دفن مینماید.
مامون ملعون که از جنایات خویش بسیار متحوحش، و خبث سریرت و دشمنی آل ابیطالب را از اسلاف خویش کمال و تمام به ارث برده بود، با اطلاع از حرکت حضرت احمد بن موسی (ع) برادر بزرگوار امام رضا (ع) و یارانش به قصد خراسان، به جمیع حکام و عمال خود دستور داد هر کجا از بنی فاطمه (س) و اولاد پیغمبر (ص) بیایند مقتول سازند. و پیروان سادات بنی هاشم را با آزار و شکنجه مرعوب و مقهور حکومت غاصب نمایند.
خبر حرکت احمد بن موسی (ع) توسط کارگزاران حکومتی به مامون رسید. مامون که ورود برادران امام را به مرکز حکومت، تهدیدی جدی برای موقعیت حساس خود میدید و از هم داستان شدن برادران و شیعیان امام با وی هراسناک بود، به همه حکمرانان خود، دستور داد که در هر کجا قافله بنی هاشم را یافتند، مانع از حرکت آنها شوند و آنها را به مدینه بازگردانند یا مقتول کنند.
این دستور به هر شهری که میرسید، کاروان از آنجا گذشته بود، مگر در شیراز که پیش از رسیدن کاروان احمد بن موسی (ع)، حکم به حاکم وقت رسید. حاکم فارس "قتلغ خان" مردی سفاک و خونریز بود. وی با لشکری انبوه از شهر خارج شد و در برابر کاروان احمد بن موسی (ع) اردو زد.
احمد بن موسی (ع) در دو فرسنگی شیراز با قتلغ خان روبرو شد. در آنجا خبر شهادت برادرش علی بن موسی الرضا (ع) انتشار یافت، و به احمد بن موسی (ع) خبر دادند که اگر قصد دیدن برادر خود علی بن موسی الرضا (ع) را دارید، بدانید که وی فوت شده است.
حضرت احمد بن موسی (ع) که وضع را چنین دید، دانست که نخست، برادرش در طوس شهید شده است؛ دوم، برگشتن به مدینه و یا غیر آن ممکن نیست؛ سوم، این جماعت به قصد مقاتله و جدال در اینجا گرد آمدهاند. بنابراین، اصحاب و یاران خود را خواست و جریان را به آگاهی همه رساند و فرمود: «قصد اینها ریختن خون فرزندان علی بن ابی طالب (ع) است، هر کس از شما مایل به بازگشت باشد یا راه فراری بداند، میتواند جان از مهلکه به سلامت برد که من چارهای جز جهاد با این اشرار ندارم.» تمامی برادران و یاران احمد بن موسی (ع) عرض کردند که مایلاند در رکاب وی جهاد کنند. آن بزرگوار در حق آنها دعای خیر کرد و فرمود: پس برای مبارزه، خود را آماده سازید.
جدال و پیکار
سپاه قتلغ خان در برابر یاران احمد بن موسی (ع) صفهای خود را آراستند و جنگ نابرابری آغاز شد. در نتیجه رشادت و فداکاری یاران احمد بن موسی (ع)، دشمن شکست خورد و عقب نشینی کرد. این جدال در سه نوبت و به مدت چند روز ادامه یافت. در پیکار سوم، سپاهیان قتلغ خان شکست خوردند و ناچار از محل درگیری، قریه کُشن تا نزدیک برج و باروی شهر شیراز به مسافت سه فرسخ عقب نشستند و از ترس به درون حصار شهر پناه بردند و دروازههای شهر را محکم بستند. احمد بن موسی (ع) به اردوگاه خویش، در قریه کُشن، نزدیک یاران خویش بازگشت. در این نبرد، عدهای از امامزادگان و اصحاب احمد بن موسی (ع) زخمی و تعدادی نزدیک به سیصد نفر به شهادت رسیدند.
نیرنگ دشمن
روز دیگر، احمد بن موسی (ع) یاران خود را به پشت دروازه شهر شیراز منتقل کرد و همان جا خیمه زد. قتلغ خان که دریافت قادر به پیکار با احمد بن موسی (ع) نیست و با وجود عشق و فداکاری که در سپاه احمد بن موسی (ع) موج میزند، توان مقابله مردانه با آنها را ندارد، با عدهای از فرماندهان سپاه خود، طرح نیرنگی را ریخت تا بلکه با این روش بر آنها فایق آیند. بر اساس نیرنگ و توطئه طراحی شده، جمعی از سپاهیان جنگ آزموده خود را با شیوه جنگ و گریز به صفوف یاران احمد بن موسی (ع) گسیل داشت و به آنها دستور داد در اولین درگیری وانمود به عقب نشینی و شکست کنند و به سوی دروازههای شهر بازگردند. یاران و برادران احمد بن موسی (ع) با این خدعه وارد شهر شدند، دشمن مکار، دورازههای شهر را بست. سپاهیان قتلغ خان که از پیش در گذرگاههای شهر کمین کرده بودند، یاران احمد بن موسی (ع) را هر کدام به وضعی و در موضعی به شهادت رساندند.
شهادت احمد بن موسی (ع)
در نتیجه توطئه دشمن بسیاری از یاران احمد بن موسی (ع) به شهادت رسیدند و عدهای نیز که از نیرنگ دشمن به سلامت گریخته بودند، در اطراف پراکنده شدند. مورخان اتفاق نظر دارند که غالب امامزادگان در فارس و دیگر شهرهای ایران، از پراکنده شدگان این نهضت هستند.
حضرت احمد بن موسی (ع) نیز مورد تعقیب دشمن قرار گرفت و قتلغ خان با شمار زیادی از سپاهیان خود به آنها هجوم برد. احمد بن موسی (ع) شجاعانه در مقابل دشمن پایداری کرد و به دفاع از خود پرداخت. برخی از منابع مینویسند: احمد بن موسی (ع) به تنهایی با لشکر انبوهی به نبرد پرداخت. دشمن چون دید از عهده او بر نمیآید، شکافی در جایگاه استراحت وی ایجاد کرد و از پشت بر سرش شمشیر زد؛ سپس خانه را خراب کرد، و بدن او در زیر تودههای خاک، در محلی که هم اکنون مرقد و بارگاه اوست، پنهان شد.
پیدایش قبر احمد بن موسی (ع) در زمان اتابکان
بیشترین و معتبرترین منابع متقدم و متاخر که به شرح حال و زندگانی احمد بن موسی (ع) پرداختهاند، آشکار شدن مدفن احمد بن موسی (ع) را در عهد امیر مقربالدین مسعود بن بدر بین سالهای (658-623) میدانند.
شیراز نامه زرکوب شیرازی (تالیف به سال 764 ه.ق) از قدیمیترین ماخذهایی است که پیدایش قبر احمد بن موسی (ع) را در عهد امیر مقربالدین مسعود بن بدر ثبت کرده است، وی مینویسد: «قبر امامزاده معصوم، امیر احمد بن موسی (ع) در میان شهر، قریب مسجد نو افتاده، امیر مقرب الدین مسعود بن بدر که از خاصان و مقربان اتابک بن ابوبکر سعد بن زنگی بن مودود بوده، عمارتی در خاطر داشت و در آن جایگاه قبری یافتهاند، مکشوف گشته، شخص مبارک او همچنان در حال اعتدال، تغییر و تبدیل در وی تاثیر نکرده، خاتمی که در انگشت مبارکش بود، احتیاط فرمودند، منقّش بوده به نام احمد بن موسی، ائمه و افاضل و عقلا و اعیان شیراز جمع گشتهاند و تحقیق کرده، صورت در حضرت اتابک معروض داشتهاند. اتابک ابوبکر، مشهدی بر آنجا ساخته و عمارتی فرموده که به مرور زمان اشتهار یافته است و خلق شیراز بعد از آنکه به کرات و صرّات در حالت فروماندگی و حیرت، التجا بدان جناب کردهاند و استمداد نمودهاند و مقاصد و مطالب ایشان محصل آمده، بدین منوال آن مشهد مبارک اشتهار یافته است.
معین الدین ابوالقاسم جنید شیرازی که دو سال بعد از درگذشت زرکوب، یعنی در سال، یعنی در سال 791 ه.ق به کتاب خود، شدالازار فی حط الاوزار عن زوّار المزار، پرداخت و فرزندش عیسی بن جنید، آن را از زبان عربی به فارسی به نام هزار مزار ترجمه کرده است و بر آنچه که زرکوب در شیرازنامه آورده است، تاکید دارند. مولف شدالازار ضمن شرح مختصری از نسب، فضایل و شهادت احمد بن موسی (ع)، کشف مرقد آن حضرت را در عهد امیر مقرب الدین مسعود بن بدر ذکر میکند.
بنا به گفته جنید شیرازی، هیچ کس از محل شهادت احمد بن موسی (ع) آگاه نبود تا زمان مقرب الدین مسعود بن بدر که وی قبر آن حضرت را یافت و بر آن گنبدی ساخت. درباره اینکه چگونه مشهد احمد بن موسی (ع) کشف شده، جنید هیچ گونه آگاهی نمیدهد.
وی در توصیف جسد مبارک آن حضرت میافزاید، هنگامی که حضرت را رویت کردند، رنگ مبارک وی برنگشته و هیچ تغییری در بدن آن حضرت دیده نشده و کفن وی همچنان تازه مانده و از روی انگشتری وی که عبارت "العزّه لله احمد بن موسی" بر آن نقش بود، وی را شناختند.
فضایل مادر حضرت شاهچراغ (ع)
پسران امام هفتم علیه السلام بنا به مشهور نوزده نفر میباشند. حضرت احمد بن موسی (ع) و محمد بن موسی (ع) از یک مادر که "ام احمد" خوانده میشد متولد گردیدند.
علامه مجلسی در کتاب "مراة العقول" در شرح حدیث پانزدهم میگوید:
ام احمد مادر بعضی اولاد آن حضرت میبود و او داناترین، پرهیزگارترین و گرامیترین زنهایش در نزد آن حضرت بود که اسرار خود را به وی میسپرد و اماناتش را نزد او ودیعه مینهاد.
در کتاب اصول کافی در باب "امام در چه زمانی میداند امام است" آمده است که حضرت امام موسی (ع) امانت سر به مهری به "ام احمد" سپردند و فرمودند بعد از شهادت من هر کس از اولاد من در طلب این امانت آمد خلیفه و جانشین من است. با او بیعت نما که جز خدا کسی خبر از این امانت ندارد. بعد از شهادت امام موسی (ع) حضرت امام رضا (ع) به نزد ام احمد آمدند و امانت پدر را طلبیدند. ام احمد به گریه افتاد و دانست که امام (ع) شهید شدهاند. پس آن بانوی محترمه امانت را بر حسب وصیت آن حضرت به امام رضا (ع) تقدیم نمود و با ایشان به عنوان امام هشتم شیعیان بیعت کرد.
